جدول جو
جدول جو

معنی کاسه سرنگون - جستجوی لغت در جدول جو

کاسه سرنگون
(سَ / سِ سَ نِ)
مفلس و نادار. (غیاث). مفلس و تهیدست و آنکه چنین باشد گویند کاسه اش سرنگون شد. (آنندراج) :
حباب را نبود جز خیال پوچ بسر
هواپرستی این کاسه سرنگون پیداست.
خان خالص (از آنندراج).
، کنایه از آسمان و مردمان باهمت باشد. (برهان) (انجمن آرا) (آنندراج)
لغت نامه دهخدا
کاسه سرنگون
مفلس و تهیدست
تصویری از کاسه سرنگون
تصویر کاسه سرنگون
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(لَ / لِ یِ سَ نِ)
نباتی است معروف که در باغچه ها غرس کنند. (آنندراج). اسم فارسی نباتی است معروف و در باغچه ها غرس میکنند پیاز او را چون با دنبه بالمناصفه کوبیده بجوشانند تا آب سوخته روغن بماند طلای او را جهت عرق النساء مجرّب یافته اند. (تحفۀ حکیم مؤمن). لالۀ نگون. رجوع به لاله شود
لغت نامه دهخدا
(سَ / سِ یِ نِ)
بمعنی کاسۀ مینا است که آسمان باشد. (برهان)
لغت نامه دهخدا